«مادر زبانهای مردمان ایران»

زبان پهلوی

زبان پهلوی

 

وقتی از زبان مردم ایران صحبت می کنیم، باید از زبان پهلوی؛ « مادر زبانهای مردمان ایران» صحبت کنیم. همانطور که استاد فریدون جنیدی از پژوهشگران برجسته فرهنگ و زبانهای باستانی ایران در «سخن آغاز» کتاب خود «نامه پهلوانی: خودآموز خط و زبان پهلوی اشکانی و ساسانی» می گوید «زبان پهلوی، مادر زبانهای مردمان ایران از کردستان و بلوچستان... ديلم و مازندران، گیلان و خوزستان، خراسان و پارت، آذربایجان و ماد، اراک و پارس... بلخ، سغد و خوارزم و سمرقند، و کومش و لرستان و بختیاری سپاهان و کرمان و مکران و کوهستان و یزد است، و مادران ایرانی هر کدام در گوشه ای از این مرز بیمرز بگونه ای فرزندان خویش را با نغمه های این زبان پرورش می دهند! گوئی زبان پهلوی همچون خون، در جویبار رگهای ایرانیان، هر زمان با آهنگی، و هر مکان با رنگی جریان دارد... اما در هر جای همراه با تپش دل فرهنگ کهنسال و دیرپای ایران می تپد. و با هر تپش همراهی خویش را با دیگر رهروان این راه دراز آهنگ تاکید می کند؛ زبان... عاملی که احساس و اندیشه و فرهنگ مادر را بفرزند منتقل می کند در بیان اندیشه های آینده و در ایجاد ارتباط و هماهنگی های معنوی و همراهی های جامعه بشری بسیار موثر است، و بهمین روی است که؛ متفکران و اندیشمندان جهان سعی کرده اند که تا آنجا که ممکن است این وسیله بزرگ ارتباط معنوی را یکسان کنند، و کوشش برای آموزش اسپرانتو در جهان ادامه دارد[1]!

با اینحال نزدیک کردن شاخه های یک درخت تناور بیکدیگر، وحدت کامل بين اجزاء درخت پدید نمی آورد، اگر دیده جهان سنج؛ شاخه ها را دنبال کند، و وحدت آنها را در تنه درخت، و در ریشه آن بیند، راز هماهنگی و وحدت جامعه بشری را بهتر درک می کند.»

...

مقاله امروز را با بهره گرفتن از کتاب «نامه پهلوانی: خودآموز خط و زبان پهلوی اشکانی و ساسانی» - چاپ دوم، نوشته استاد فریدون جنیدی ارائه می کنیم و پیشنهاد می کنیم آن را با دیدۀ جان بخوانید.

 

«امروزه با فاصله هائی که بین مردمان این مرز و بوم در طی قرون اخیر افتاده است، این یگانگی به پریشانی مبدل شده است اما جوان بلوچ که به آهن، «آسِن» می گوید، اگر بداند که «یوانک»[2] کردستان هم آنرا «آسِن» می نامد بهتر درک می کند که پس کرد و بلوچ دو شاخه از یک درخت اند!

باز اگر این دو بدانند که روستائی دامغانی آنرا «آهِن» می داند هر دو پی می برند که این هر سه تلفظ در اصل یکی اند، و باز در برخورد به تلفظ خراسانی آن که «اَهَن» است، به واژه آهنگر برخورند که بگونه «اهِن گر» بیان می شود، شاخه ای دیگر از این درخت را یافته اند. و اگر اینان بدانند که ریشه این واژه «سِن» و «آسِن» پهلوی است و باز همه از ریشه اوستائی و فارسی باستان «سئين» و «اسَن» بر آمده اند، بیشتر به رگهای قلب نزدیک شده اند.

رسیدن به وحدت بیشتر، آنگاهست که بدانند این واژه در سانسکریت نیز معادل و مشابه واژه اوستائی آنست، پس یکباره وحدت پیشین، با ششصد میلیون نفر مردمان شبه قاره هند پیوند می خورد!...

آنگاه اگر با تپش قلب زمان و جهان در سوئی دیگر از این درخت تناور به پیش برویم با شگفتی خواهیم دید که بزبان آلمانی همین واژه بصورت اِیسِن تلفظ می گردد.... پیشتر می رویم و انگلیسیان را در می یابیم که بدان «آیرِن» می گویند... . آنگاهست که این یگانگی بزرگ خود را نشان می دهد، و دیگر: اگر قدرتمندان و دولتمردان را اندیشه جنگ و خونریزی بر سر مرزهای ساختگی است، ما را بر سرِ جهان بی مرز بی کرانه پروای جنگی و آهنگ ستیزی نخواهد بود.

فرانسوی می گوید: «تو - اِ - مون – پِر»

خراسانی می گوید: «تو - ای - پیَر – مو»... تو پدر منی

نژاد گل می گوید «مامر» و نژاد گیل می گوید «می - مار»... مادر من.

اصفهانی می گوید «کی - اس»، و فرانسوی می گوید «کِس»، و ورامینی می گوید «کیه» و ایتالیایی می گوید «کیه»... کیست؛ انگلیسی می گوید «مای – برادر»، فرانسوی می گوید «مون - فرر» گیلانی و طبرستانی می گوید «می- برر» و خراسانی می گوید «برارِ – مو»... .

در همین دفتر مواردی از افعال یا قید و صفت بی قاعده انگلیسی را خواهید دید که قاعده آن در زبان فارسی، با پهلوی یا او ستائی است! و این جمله پرفسور هارولد والتربیلی رئیس انجمن فقه اللغه انگلستان را اگر چه در چند نامه دیگر نیز آورده ام، می بایستی بویژه در اینجا آورد که:

زبانهای هند و اروپائی، در طی قرون مختلف از چین (زبان ایرانی در دوره مغولان حتی در پکن هم بوسيله آنان گفتگو می شد) تا جزایر ایرلند بدانها تكلم می کردند. بنابراین یک دانشجوی انگلیسی هم که بخواهد زبان مادری خود را نیک تحصیل کند، باید از کتیبه های فارسی باستان اطلاعاتی بدست آورد[3]!...»

ایرانیان نمی بایستی بر سر گنج، «خفته» باشند و این گنج بزرگ، زبان ایرانی است که زیباترین،

شاعرانه ترین، عارفانه ترین اندیشه ها و عواطف بشری در حکیمانه ترین جملات و واژه های آن، بجهان

پیشکش شده است.

اندکی بخود آئیم... بجز از کتاب مقدس و انجیل بالاترین تیراژ چاپ کتاب در جهان ویژه رباعیات خیام است!!..

و تازه این ترجمه همگی نشانگر اندیشه ژرف خیام، که از ژرفای اقیانوس متلاطم و مواج فرهنگ ایرانی مایه و تموج گرفته، نیست، و بسیاری از رباعیات سست و بی مایه بدان افزوده شده است. با اینحال استقبال جهانیان از این کتاب را به چه باید تأويل کرد؟

بازاریان اروپا، و ارباب نعمت و دولت آن دیار هر گاه ایران را با نامی خوانده اند... گاهی برای آنکه آنرا از اراک «عراق» که قسمتی از مرز ایران است بکلی جدا سازند، بدستور یک سیاستمدار بدبخت جهانخوار انگسی آنرا پرسیا نامیدند، زمانی آنرا کشور قالی و دورانی مملکت نفت و گاهی... .

اما حقیقت مطلق اینست که ایران کشور فردوسی و خیام و سعدی است، ایران خاستگاه بزرگمهر، زردشت و مزدک است.

ایران گاهواره تمدن و فرهنگ است، ایران را نه افتخار همه در جنگ است!

دمی بیندیشیم، در سالهای 625 هجری تا 6۷۵ چند امیر و اتابک و خواجه حرمسرا و مفتی و محتسب در شیراز بوده است، همزمان در نواحی دیگر ایران چندین و چند از این کبکبه و دبدبه ظاهری دولتمردان زبون و بیچاره؟...

اما آنان همگان بخاک رفتند، و از آن میان سعدی زنده است. سعدی در جان و روان همه جهان زنده است، و همه متفکران بزرگ جهان سعدی را شاعر آسمانی ایران، شاعر آسمانی جهان خطاب می کنند!

از این گروه امیر و وزیر و شاه و شاهزاده و خدم و حشم پرطمطراق دربار پادشاهان، چه تأثیری در اندیشه و زندگانی ایرانی امروز بر جای است، الا آنکه هر ایرانی در روز چندین بار می گوید:

بنی آدم اعضای یک پیکرند                  که در آفرینش ز یک گوهرند

از پانصد پیل و پیلبان و صدها هزار لشکر محمودی و فاجعه های دربار و حرمسرایش هیچ نماند، گوهرهای دزدی او از هندوستان بی آزار نیز به اطراف جهان پراکنده گشت، اما امروز و دیروز و همیشه هر انسان متفکر و اندیشمند، این اندیشه بزرگ فردوسی را از روان خویش می گذراند که:

بنام خداوند جان و خرد

و باز خود می گوید که اندیشه را پروای گذشتن از این معنای شگرف نیست.

این گنج بزرگ را دریابیم، و با آن زندگی کنیم، و از آن راز هماهنگی و وحدت جامعه بشری را بیاموزیم و این کار ممکن نیست مگر آنکه زبان پهلوی را بیاموزیم و بمیانجی آن به کتابهائی که باین زبان نوشته شده دست یابیم و با آن سیر روحانی دیگری را در اوستا و سانسکریت بیاغازیم، و بدانیم که ریشه زبان های اروپائی در این سو است و جهانیان؛ فرزانگان خویش را دعوت بخواندن زبان ایرانی می کنند.»

 

سخن پایانی:

یکی از زبانهایی که در آموزشگاه آنلاین ماژورین آموزش داده می شود، زبان پهلوی است که این آموزش را مدرس آقای سام سرابی  بر عهده دارد. شما می توانید با ضربه زدن روی نام ایشان، وارد پروفایل شده و نحوه آموزششان را ببینید.

زبان پهلوی را با ماژورین آغاز کنید. ماژورین کمکت میکنه.

 

[1] قواعدی که زامنهوف بر اسپرانتو نهاده است بیشتر نظر به قواعد زبان فارسی و به ویژه زبانهای فارسی باستان دارد، اما جامعیت آن زبانها البته بعلت گستردگی، بیشتر است.

[2]  جوانک

[3] میراث ایران، نوشته سیزده تن خاور شناس، ترجمه محمد معین، صفحه ۲۸۷

 

Share

زبان های باستانی

پهلوی ساسانی

دوره های پیشنهادی

دیدگاه شما چیست؟